|
از مجموعهء «سه پله تا شکوه» به صدای کار شبانه گوش کن
به صدای کار شبانه گوش کن که دل دل کنان بلندای شب را می گذرد آنسان که کوهپايه ها را در سحرگاهان قدم های اوج پرستان آنسان که عاشقان در بستر شيرين کام آنسان که من - با پله هائی که بر فراز سرم به سوی کوچه پر کشيده اند.
شبانه، بيداری را با هم قسمت کرده ايم به لقمه نانی و نگاه رفاقتی و در گفتگويمان صدای کار و انتشار سرودی عاشقانه شده است.
ترا و افرار کارت را دوست دارم شب را و يگانگی در کار را، واز پله های صدا فقط به آسمان تو فراز می آيم.
ترا دوست دارم که طنين زنده بودنی، پيام آور حرکت و خستگی در دستان تو لانه ندارد.
ترا دوست دارم که اينسان، به صدای کار کنارم به لقمه نانی می نشينی و بساط سفره ام را رنگين تر از شادخواری ِ شاهان می کنی. *** با صدای کار به سوی صبح می رويم و پلکان آنگاه تمام می شود که خورشيد آستان خانه مان را روفته باشد.
پس، به صدای اين کار افزار گوش کن که در سينه باز و بسته می شود. 1366 |
از ميان شعرهای اسماعيل نوری علا خانه: تماس: Fax: 509-352-9630
|