از مجموعهء «سه پله تا شکوه»

برای دخترکم که به شعر خو نکرده است

برای شيده فرهنگ        

برای دخترکم که به شعر خو نکرده است

و آتشبازی کلمات سرانگشتان لطيفش را نسوزانده است،

برای دخترکم که بوئی کلمات را نچشيده است

و در قاب دستمال چرک و پير من

هنوز از بازی ِ طوفانی ِ فصل ها خبر ندارد،

برای دخترکم که نام خورشيد را با خود دارد

و ابرهای مرا کنار می زند

تا خورشيدم چشم هايش را بسوزاند،

برای دخترکم که هزار سال پيش با لبخندی به دنيا آمد

و هنوزا که در خنده اش کبوتران پروای پريدن دارند،

برای دخترکم که بر بالش ِ بغض نخسبيده است

و سينه اش هنوز از دود ِ کلمات تنگی ندارد،

برای دخترکم که در ترديدهايش سايه ای از من است

و انگشتانش را که بر سيم های پريشان می زند

آوازی از کلمات شاعران کهن بر می خيزد،

برای دخترکم که

            در آغاز کهنگی ام

                        از راه های طوفانی می آيد...

 

برای دخترکم

بايد شعری بسازم

که لای لای و آواز

                 و غرش رعد

                               باشد...

برای دخترکم

بايد آلاچيقی بسازم

که سقفش از استعاره های آشکار باشد

و ديوارش از نمادهای معنی پذير...

برای دخترکم

بايد از دريای اندوه هايم

مرواريدی از کلام بيارم

تا گردن آويزی روشن داشته باشد.

 

آی...

برای دخترکم

بايد آتشی به پا کنم

تا با شعر آشتی کند.

1366           

 

از ميان شعرهای

اسماعيل نوری علا

خانه:

فارسی   ـ    انگليسی

تماس:

esmail@nooriala.com

Fax: 509-352-9630

پويشگران